پیشاب ریختن (هَُ) بول کردن. شاشیدن. آب تاختن. در تداول اطفال جیش کردن. درتداول عوام ادرار کردن. پیشاب کردن. زهراب ریختن ادامه... بول کردن. شاشیدن. آب تاختن. در تداول اطفال جیش کردن. درتداول عوام ادرار کردن. پیشاب کردن. زهراب ریختن لغت نامه دهخدا
پیشاب ریختن بول کردن شاشیدن آب تاختن ادرار کردن ادامه... بول کردن شاشیدن آب تاختن ادرار کردن تصویر پیشاب ریختن فرهنگ لغت هوشیار